تلخ و شیرین روزگار یک زن

تلخ و شیرین روزگار یک زن

این وبلاگ جایی برای به اشتراک گذاری همه حس های خوب دنیاست!
تلخ و شیرین روزگار یک زن

تلخ و شیرین روزگار یک زن

این وبلاگ جایی برای به اشتراک گذاری همه حس های خوب دنیاست!

ای بر پدرت رحمت دخترک! الان دیدم طی جیب بری دیشبت همه ی دارایی ام را تخلیه کردی و منتقل کردی داخل قلکت! راستی من چرا برای تو قلک گرفتم! تو چرا هر شب من را سرکیسه میکنی! چرا هی میخواهی بیشتر از من پول داشته باشی؟ کجا گفته اند دارایی دختر ها باید بیشتر از موجودی کیف مادرشان باشد!

خدا از سر تقصیراتت بگذرد دخترک که اگر طبق روال روتینم رفتار میکردم و طی عادت همیشگی سر کیفم نمیرفتم نمیفهمیدم دیشب کیفم را خالی کردی! آهان فهمیدم! همان وقت که بردیش داخل اتاق خواب تا مثلا همه چیز سرجایش باید و صبح موقع رفتن راحت بردارمش! فاصله اتاق خواب تا دم در کمتر بود  تا محل معمول کیفها! برایم کرایه تاکسی هم نگذاشتی! وای که چقدر خاک بر سر میشدم اگر توی تاکسی این موضوع را میفهمیدم!

ای بر پدرت رحمت دخترک! الان دیدم طی جیب بری دیشبت همه ی دارایی ام را تخلیه کردی و منتقل کردی داخل قلکت! راستی من چرا برای تو قلک گرفتم! تو چرا هر شب من را سرکیسه میکنی! چرا هی میخواهی بیشتر از من پول داشته باشی؟ کجا گفته اند دارایی دختر ها باید بیشتر از موجودی کیف مادرشان باشد!

خدا از سر تقصیراتت بگذرد دخترک که اگر طبق روال روتینم رفتار میکردم و طی عادت همیشگی سر کیفم نمیرفتم نمیفهمیدم دیشب کیفم را خالی کردی! برایم کرایه تاکسی هم نگذاشتی حتا!وای که چقدر خاک بر سر میشدم اگر توی تاکسی این موضوع را میفهمیدم!

دور همی خیلی ساده!

جمعه شب هفته ی قبل خانواده را دعوت کردیم به صرف آش رشته! جایتان خالی بنا به تعریف حضار چیز خوبی از آب در آمده بود و مهمان ها یک دل سیر از آش مذکور خوردند و تعریف کردند! این بار سبزی اش را بنا به رویه معمول از این سبزی های خرد شده آماده نگرفتیم و سبزی تازه استفاده کردیم!دلیل اصلی خوشمزگی اش هم به نظرم همین بود! دور هم بودیم از ساعت پنج عصر تا هشت و نه شب! تقریبا همه آنهایی که دوستشان داشتیم بودند! دور همی ساده و ویژه ای بود! علت عمده ی ویژه بودنش هم به این لحاظ بود که آقا بابا بعد از مدتها قدم رنجه کرد پا گذاشت خانه مان!خندیدیم! خوش گذشت! از آن لحظه های نابی بود که به مهربان گفتم زندگی یعنی همین! همین لدت بردن از لحظه ها! حضور آقابابا! خندیدن بچه ها

خیلی جالب است! خیلی! کسی یا کسانی با سرچ این کلمات مضحک به وبلاگ سابق من رسیده اند!مامان خرس! مامان خرس گنده! مامان گله!وظایف مادر در خانه! جارو برقی! لنگه کفش! و  ......!بیشتر کلمات سرچ شده روی وجه مادر بودنم تاکید داشتند.چرا سرچنده ها کلمات بهتری را سرچ نمیکنند یا شاید هم سرچ میکنند و به اینجا نمیرسند! 

خب حتما من اشتباه کرده ام سادگی دخترکم را آورده ام آنجا (وبلاگ سابقم ) و نقل قولش را کرده ام!به هر حال من روزی این کلمات را نوشته ام تا احساسم را نسبت به القابی که دخترکم به من داده بیان کنم! خدا میداند این دوتا کلمه ی آخری را کی در وبلاگ مرحومم نوشته ام اما بعضی آدمها خب همیشه پی فرصتند!

 گفتم اینها را بگویم تا مجددا پای یک سری آدم جدید با سرچ این کلمات به اینجا باز شود!مضحک درونم مجددا فعال شده!

بی شک اولین کاری که بعد از دیدن یک پیامک تبلیغاتی میکنم پرت کردنش به بخش زباله دانی گوشیم است! همیشه با خودم فکر میکنم آدمهایی که این پیام های تبلغاتی را میسازند باید آدمهای احمقی باشند.ته ته حماقتشان هم این است که سعی میکنند محصولشان را با مردم آزاری خوب جلوه دهند! خداییش احمق نیستند اینهایی که به جای اینکه وقت و عمرشان را بگذارند پای بهبود تولیداتشان ترجیح میدهند اینطوری روی مغز من و امثال من پاتیناژ بروند!

یه ذره ذکاوت ندارند این ها! میدانی چرا؟ چون نمیدانند تولید یک محصول خوب و عرضه اش بهترین تبلیغ است! نه اینکه بدهی مخابرات تبلغ محصول مزخرف و به درد نخورت را سند تو آل کند برای همه مردم !بعد حس کنید چقدر کار خوب و ثمر بخشی کردید و چقدر اعتبار جمع و جور کردید برای خودتان! 

اصلن یایید پیامکهای تبلغاتیمان را غیر فعال کنیم! آرامش داریم! سکوت برقرار میشود! همسرمان هم نیم خیز نمیپرد روی گوشیمان هرچند لحظه یکبار! بیایید روز بدون تلفن و وایبر و تانگو  وی چت داشته باشیم! باور کنید بدون دیلینگ دیلیلنگ هم میشود زندگی کرد! باور بفرمایید لطفن!